اینکه شهردار تهران ادعا کند میتواند با تضمین، ۳۰ درصد هزینههای معیشت را در تهران کاهش بدهد، چندان تعجبی را برنمیانگیزد. راستش ما مردم آن قدر از این دست لاف و گزافها شنیدهایم که دیگر کمتر لاف و گزافی تعجبمان را برمیانگیزد. مگر مسئولی، دیگر چه بگوید، که بخشی از ما جماعت، آن هم تنها بخشی، مثلاً چشم درشت کنیم، یا دهان گرد کنیم و بپرسیم: ها؟!
نه؛ راستش ما دیگر از هیچ چیزی، هر چقدر هم دور از ذهن تصور شود، تعجب نمیکنیم. اینهایی که شهردار تهران گفته که از قضا در ردههای معمول این دست گزافهگوییها قرار دارد؛ همینها که «میتوانیم از نحوه اداره تهران الگو درست کنیم» یا «میتوانیم آب تهران را مدیریت کنیم» یا «معیشت تهران دست ما باشد، ۳۰ درصد ارزانتر میشود» و گزافههایی دیگر از این دست.
راستش در این حال و اوضاع، دیگر کسی بنایی برای پاسخ دادن هم ندارد. پاسخ بدهد که چه بشود؟ پاسخ بدهد که چه نشود؟ مثلاً اگر کسی از این گوینده بپرسد که خب دو تا، فقط دو تا از آن راهکارهای کاهش هزینه معیشت را بگو ببینم؛ آیا گوینده پاسخی میدهد؟ پاسخی که میدهد راهی به دهی میبرد؟ آبی از این دست پاسخ گفتنها و راهکار دادنها گرم میشود؟ شما خودتان چه فکر میکنید؟
پس چرا دارم وقت خودم را و وقت شمایی که دارید این سطرها را میخوانید، میگیرم؟ نکند میخواهم انقلت وارد کنم که چرا نهاد شهرداری «همایش ملی سیاستگذاری و حکمرانی شهری» برگزار میکند؟ چه اشکالی دارد مگر؟ شهرداری است؛ آن هم شهرداری تهران؛ پول دارد و دوست دارد پولش را صرف برگزاری همایش کند؛ آن هم همایشی که انصافاً در بین انبوه همایشهایی که نهادها، باربط و بیربط، عهدهدار میشوند و برگزار میکنند، چندان بیارتباط با وظایف ذاتی نهاد برگزارکننده نیست. آنچه در شهرداری تهران انجام میشود به باور دوستان لابد میتواند مصداق سیاستگذاری مطلوب در حکمرانی شهری باشد؛ پس چرا برای این سیاستگذاریها، همایش نگرفت و آنها را در بوق و کرنا نکرد؟ نه قصدم این نکته هم نیست.
راستش اینها را مینویسم که به عنوان یک شهروند، یک آدم ساده یکلاقبای این مملکت، که شانزده هفده سال پشت نیمکت نشسته و درس خوانده، مراتب تأسفم را، مراتب عمیق تأسفم را نسبت به یک نکته بیان کنم؛ آن هم اینکه آن لاف و گزافها که آن بالا سرِ سطر نوشتهام، نه در یکی از پارکهای شهر، یا یکی از میدانهای بار، یا هر جای شلوغ محترم دیگر، که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفته شده. دقت کنید؛ خوب دقت کنید: دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
باور کنید اگر روز و روزگار، روز و روزگاری میبود، حق داشتم به عنوان یک آدم ساده یکلاقبای این مملکت که شانزده هفده سال پشت نیمکتهای مدرسه و دانشگاه نشستهام، از این جفاها که در حق دانشگاه روا میداریم، از غصه دق کنم.
۲۲ آبان ۱۴۰۴ - ۰۱:۵۲
کد خبر: ۱۱۰۹۷۳۲
در واکنش به گفتههایی که چندان تعجبی برنمیانگیزد
چرا از این غصه دق نکنم؟!
حسن احمدیفرد، روزنامهنگار
اینکه شهردار تهران ادعا کند میتواند با تضمین، ۳۰ درصد هزینههای معیشت را در تهران کاهش بدهد، چندان تعجبی را برنمیانگیزد.
زمان مطالعه: ۲ دقیقه
منبع: روزنامه قدس




نظر شما